| جمعه نویسی |

شرح جمعه به جمعه از یک سفر

مولای من سلام ...

جمعه هفتصدم. آخرین جمعه از اردیبهشت سال چهار

آهسته زندگی می‌کنم. آنقدر که لرزه بر آرامش کسی نیفتد.

از همه چیز سخن می‌گویم جز «دلم» تا دلی خراشیده نشود.

دیگر نه بال‌بالم مزاحم میله‌های قفس است

نه در سرم سودای کس است

سجاده گسترده و زبان بسته

کتاب گشوده و قلب فشرده

پاسخ نامه هفته قبل هم رسید!

فرمایش متین بود و حرف حساب ...

فرمود طلب کردی و عطا کردیم. تقصیر کجاست؟

در عطا یا در بهای طلب؟

فرمود، آنچه به شکایت از آن آمده‌ای

خودش حاجت پیشین بود که تمنا کردی

گره را ما انداخته‌ایم یا خودت؟

تقصیر و قصور در من است. شکایتی ندارم.

نه از اهل زمین و نه از اهل آسمان و نه از خدای مشرف برآن.

والسلام

لینک مستقیم مطلب | نوشته شده در  جمعه بیست و ششم اردیبهشت ۱۴۰۴ساعت 2:8 |