| جمعه نویسی |

شرح جمعه به جمعه از یک سفر

333

مولای من سلام ...

دستان ِتمنای ما به سوی خلق گشوده است. رزق را می‌پنداریم که صاحب کار میدهد، نان هم از مشتری می‌رسد، مرهم دل درمانده هم از فلان شنوا، رتق و فتق نیازهای روزمره هم از دکان دار و رفیق و همسر. درد که می‌رسد آلام خود را به دردودل تسکین میدهیم، ناامیدی که می رسد، امیدمان به فلانی و بهمانی است. بارها و بارها به این و آن می‌گوییم اگر تو نبودی چه می‌کردیم؟ این را از تو دارم، آن را از تو دارم و...

آقاجانم

میدانم که خداوند ما عوام را به مسامحه و اغماض می‌نگرد، از باب رحمت و نه عدالت و دقت. والا ما کجا و توحید کجا؟

اگر باور کنیم، تمنای تایید از این و آن خلاف ایاک نستعین است

اگر باور کنیم، انتظار جبران از این و ان، خلاف ایاک نستعین است.

اگر باور کنیم، دل بستن به همدردی و همراهی و فلان و بهان، خلاف ایاک نستعین است.

اگر باور کنیم، اتکا به تمجید و تشویق همگان، خلاف ایاک نستعین است.

اگر باور کنیم، جلب ترحم و مهرطلبی از دوست و آشنا، خلاف ایاک نستعین است.

اگر باور کنیم، مکر و حیله و حتی احقاق حقوق خود از راه باطل، خلاف ایاک نستعین است.

اگر باور کنیم تمام آنچه از همگان سر می‌زند، دست اوست که از آستین این و آن بیرون آمده

آنگاه است که به خدمت یک سلطان در خواهیم آمد، کسب رضایت یک نفر معیارمان خواهد بود و خود را به یک محور تطبیق خواهیم داد و آنگاه است که از بند این و آن رها خواهیم بود و این حقیقت حریت است.

حضرت صاحب

حال که میدانیم، حریت مقصدی است که جاده آن «ایاک نستعین» است، ما را به مقام «میتوانیم» نائل فرمایید. آنگونه که ایاک نعبد و ایاک نستعین را نه به لفظ در نمازی از سر عادت، بلکه به همت از زندگی با قصد بچشیم و تجربه کنیم. رزق بفرمایید از سبوی ایاک نستعین، شرب مدامی روزی ما شود که مانند پاندول ساعت میان امیال این و آن، تاب نخوریم

جناب ِجان

جمعه سیصد و سی و سوم مقارن با بیست و سوم فروردین نود و هشت به زیارت سیدالکریم گذشت. بعد از سالها قصور و دوری، فرصت زیارت و عرض ادب فراهم شد. امروز بنا بود که جمعه‌ای تلخ باشد که به عنایت شما در امانیم. امان ما را دوام عنایت فرمایید

 

لینک مستقیم مطلب | نوشته شده در  جمعه بیست و سوم فروردین ۱۳۹۸ساعت 23:17 |