مولا جانم، سلام ...
آجرک الله؛ صبرتان افزون.
دلالت است بر مشق عدم اظهار، به مدت یک اربعین و هنوز در گامهای اول، آثار کال بودن را در خودم میبینم. این مشق ِهزارساله شماست و ما را چه به این جولانها. جمعه دهم آذرماه یکهزار و سیصد و نود و یک که جمعه نویسی، روزی شد نیز نیمه محرم بود و اکنون ششمین سال قمری به سر آمد و به سیصد و چهارمین جمعه رسیدیم
عاشورا گذشت و امسال در سکوت ترین محرم زندگیام را گذراندم. نذرها و خرجها و عزاداریهای جناب ِسیدالشهدا افزون است و روز به روز افزونتر باد. من به حکم ادب در حاشیه این مجالس و مراسمها، سکوت محضم اما آقاجان، مولایی که فرمود هرکه حق الناس دارد برود و مدیون به خلق را در رکاب خود نپذیرفت، اگر به مسامحه ننگرد، بسیاری از این نذروات و هیئات را نیز نخواهد پذیرفت. حقوق الناس در زیر سُم های اهل فساد، به غارت رفته است. ما کجاییم و جناب سالار کجا ...