مولای ِمن سلام ...
از یکجا به بعد، کار آنگونه است که برای مرد یک مصداق بیشتر نمیماند و آن جداعلی، علی علیه السلام است. گویی خدا این مرد را بر قله انسانیت نهاده تا همگان به قدر وسع تا او بروند اگرچه او نمیشوند و شانه به شانه این قله، شمایید که آقایید ، که بابایید ... که بابایید.
حضرت ِ جانم
تبریک این سیاهی را از عَفِنزار نفس بپذیرید. غرق در هیاهوی وسوسههاییم اما چه کنیم که مصداق بابا شمایید. آلودگی و نیالودگی ما که در بابایی شما اثر ندارد. روزتان مبارک آقاجان. امروز که جمعه دویست و هفتاد و نهم است و مقارن با دهم فروردین نود و هفت و دوازدهم رجب، همگان به رسم ادب یاد پدر میکنند و ما نیز هم ...
آقای ِمن
میدانم که در محضرتان هدیه یک چیز بیش نیست: مراقبه ... هرکه در هرنقطه از راه که باشد چاره ای ندارد جز «مراقبه» و بهره ای ندارد مگر به تناسب ظرف مراقبت و پرهیز. انسانیت مستلزم مراقبت است. به کشت دیم عمل نمیآید. باید حساب قطره ها را داشت. دلم میخواهد اکنون که در آستانه میلاد جناب ِامیر هستیم و ایشان قبل از هرچیز امیر ِنفس خویش بودهاند از شما مدد بخواهم برای مراقبت از شکم و از انبان ِنفس که هرچه در جوارح میجوشد به برکت هیزمی است که در شکم انباشتهایم. مرا در این مراقبت مدد فرمایید