آقا ... سلام ...
می گویند شیعه بودن یعنی پا نهادن جای پای شما. همین به تنهایی خیلی سخت است ، چه رسد به آنکه در بوران غیبت، رد پا نیز در برابر چشمان ِ ما ناپدید باشد و آن وقت است که هرکس به زیرپای خود می گوید «صراط» ... و هرکس به امیر کاروان خود می گوید «ولی» و هرکس به فهم خود می گوید «حق» و هرکس به عاقبت خود می گوید «سعادت» و هرکس به تسلیم خود می گوید «دین» و هرکس به جماعت همراه با خویش می گوید «صالحین» و ... الامان از این زمان ...
جناب ِ جان
اینجاست که سخت ترین کار می شود «دیدن از نگاه شما». کشف پاسخ این سوال که «اگر شما بودید چه می گفتید» و «اگر شما بودید چه می کردید» مهمترین رسالت ما در مرتبه انتظار است. در حوزه فردی و اجتماعی. در خلوت و جلوت. در ارتباط با خود، خدا و خلق. هرکجا که قدم می گذاریم باید نخست تکلیف خود را با این دو سوال روشن کنیم ...
بی تردید بسیاری از بناها با این مبنا ویران خواهد شد.
به عنوان مثال، می توان با این سوال آغاز کرد:
آیا مولای ما ، در ساعاتی پس از شهادت پدر بزرگوارشان، آغاز امامت خویش را جشن گرفتند؟
آیا در طریق ایشان، ولایت و امامت مقامی انتفاعی است که در ازای دست یافتن به آن متوقع تبریک و تمجید باشند یا بالعکس باید ایشان را بابت غبار حاصل از کردار خلق در لوح بی خط و خش عصمت، تسلی داد و برای ایشان طلب صبر نمود؟
آقاجان ...
به قول استادی می فرمود دین از چشمه زلال وحی جوشیده است ولیک تا به مزرعه ما برسد از دامنه ها گذشته و از هر کوهی، املاحی و آثاری با خود برداشته. خاک و گل و مس و طلا و آهن و برگ خشک و ... هرچه بر سر راه بوده شسته و با خود آورده است و حال اینگونه نیست که در حوض دیانت، هرآنچه هست از اسلام ناب باشد.
اینگونه است که نهضت اسلامی در عصر چپ گرایانه، دشمنش می شود امپریالیست و دوستش می شود مارکسیست ... ما دشمن امریکای شمالی و دوست امریکای جنوبی شدیم! اشکالی هم ندارد تا وقتی که به پای دیانت نوشته نشود ... بفرمایید فهم تاریخی ما اینگونه بود که شمال امریکا شیطان بزرگ باشد و جنوب امریکا نباشد ! والا نه کوبا و ونزوئلا برای مردم خود حق را به ارمغان آوردند و نه امریکا هرچه با مردم خود کرده است ظلم است و نه کشتار روسیه در افغانستان کمتر از کشتار امریکا در افغانستان بوده و... کشور گشایی، کشور گشایی است. چه نظام سرمایه داری امریکا به واسطه تسلیحات، چه نظام چپ گرای چین به واسطه تسهیلات و تصرف بازار ... اشکالی ندارد دوست یکی و دشمن دیگری باشیم اما صادقانه بگوییم تصمیم بر اساس منفعت است و یا تلقی ما از حق ... نه لزوما وحی و دیانت ...
در سطح توده و عوام نیز همین ... طایفه مانوس با شاه و سطان، به جنابتان هم که برسد دنبال تاج و تخت است. لذا برای ولی ِ ما که اشبه مردم به رسول خداست جشن تاج گذاری می گیرد! انگار نه انگار این آقا فرزند همان پیامبری است که چون به میان عوام مینشست از ایشان قابل تمیز نبود و یکی از همه مردم بود.
سیدی ...
آخر عرض همان مقدمه است ... من نیز یکی از همه آنانی هستم که به قدر وسع خود قدم برداشته و می پندارد حق همین است که یافته. اگر خطا یافتهام، مددی فرمایید که به صحیح ، هدایت شوم و اگر صحیح یافته ، مدد فرمایید که به فهم خود عامل باشم.