آخرین دقایق روز جمعه است... جمعه نویسی پانزدهم هنوز ادا نشده. شما شاهدید حضرت آقاجان، چند ده سطر نوشته ام که بشود جمعه نویسی و نشده است؛ که در این کتابت، لاشهء لفظ از ماست و آنچه روح میدمد «شما» هستید. آن که سطر را در کام مخاطب شیرین می کند، «شما» هستید. آنکه در دل مخاطب می جوشد «شما» هستید. آنکه کسی را خبر می کند که گذرش به اینجا افتد «شما» هستید و آنکه «شما» را در مقام شما نهاده، «او» است. به همین جهت است که در انتهای جاده اسامی و صفات یک واژه بیش نمی ماند...چه به پارسی بگوییم «او» چه معرب بگوییم «هو»...
نوشته ایم و ندمیدید... لاشه ماند و ما. امروز قفل است آقا... اگر حجره دار بازار بودم، امروز را می بستم و به سراغ کار خویش می رفتم که امروز قفل است. چاره چیست؟ روح، قبض دارد، بسط دارد. چه می شود کرد وقتی آسمان و زمین و هرچه در این میان است همه و همه «قفل» دارند. و هرآنچه قفل دارد لاجرم کلید نیز دارد و تمام کلیدها در دست «او» است. آنچنان که فرمود «لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (برای اوست کلیدهای آسمانها و زمین – سوره شوری / آیه 12)
فتح و بسط نیز منحصر به اراده اوست. آنگونه که در ادامه می گوید «يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ» (گسترده می سازد رزق هرکه را بخواهد و تنگ می سازد – همان) و این قبض و بسط ها به کلید و قفل عوالم و موجودات بر میگردد. گاه میخوانیم و نمی فهمیم، چون معنا قفل است. گاه دوستی با خوبان میسر نمی شود، چون راه قفل است. گاه ماههاست که می خواهیم امروز وعده را عملی کنیم و کار خیری کنیم یا حال کسی را بپرسیم و یا سراغ از سالخورده ای در خویشان بگیریم اما نمی شود، چون قفل است. گاه میان ما و ایمان، قفل است. گاه میان ما و عبادت، قفل است.
تمام قفل ها منتهی به بذرهای ناروای ماست که می کاریم و قفل می روید... هیهات... چه خبر است در این عوالم... که گاه من از چند روز پیش میدانم چه میخواهم بنویسم اما راه میان قلب و قلم، قفل است!
حضرت آقا
چه ظریف و لطیف فرموده است که «کلید» نزد اوست ... نه قفل. قفل های عالم را ما می اندازیم و چاره اوست. جمعه پانزدهم به قبض گذشت و ادای دین جمعه نویسی، به شرح قبض بود. درب های بسته به روی ما بی شمار است بزرگوار، دلخوش به آنیم که شما آن درگاهید که دق الباب آن بی فتح نخواهد بود.
به جان تو که سوگند عظیمست / که جانم بیتو دربند عظیمست
سخنها دارم از تو با تو بســـیار / ولی خاموشیم ، پند عظیمست