| جمعه نویسی |

شرح جمعه به جمعه از یک سفر

۶۲۶

مولای من سلام ...

جمعه ششصد و بیست و ششم. هفتم از ماه هفتم از سال دوم از ... روزها را شمردن و شمردن و شمردن. این هفته به خستگی مفرط سرآمد. خوب داشت و بد، تلخ داشت و شیرین.

آقاجان ...

ترجیح می‌دهم که بسپرم به خدایتان. نه اینکه از پس نیرنگ در کار اهل مکر و دروغ بر نیایم! راستی و صدق دشوارتر از مکر است و من راه سخت‌تر را برگزیده‌ام. می‌ترسم اشتغال به تادیب این و آن خودم را از مسیر غافل کند. ناباورانه گرفتار بدعهدی و نیرنگی شدم که خود را شایسته آن نمی‌دانستم. آدم‌ها از سر ترس و عجز، مکر می‌کنند و دروغ می‌گند.

یا امان ...

حتی وقتی همه چیز خوب است، دلواپس پایان آرامی و خوبی می‌شوم؛ از بس که روزگار ناغافل دریده است!‌ مانند چوپانی که حتی در خواب خوش هم باید گوش‌به‌زنگ باشد مبادا گرگ به گله‌اش بزند. این تشویش مدام مرا امان فرمایید.

لینک مستقیم مطلب | نوشته شده در  جمعه هفتم مهر ۱۴۰۲ساعت 23:11 |