| جمعه نویسی |

شرح جمعه به جمعه از یک سفر

مولای من سلام

بیست و یکم مرداد سال یک و چهاردهم محرم یکهزار و چهارصد و چهل و چهار

و جمعه پانصد و بیست و هفتم!

واحیرتا آقاجان ... عجیب نیست!؟

به تقویم قمری، یادداشت امروز، پایان یک دهه جمعه نویسی است و جمعه بعدی سرآغاز سال یازدهم. ده سال گذشت از آن نیمه شب محرم که قرص ماه کامل بود و شبهایی با خواب کابوس وار و ناگهان صدایی ...

حیرت انگیز نیست آقا؟

یک دهه بی‌وقفه سلام گفتن و نامه نوشتن هفتگی، از جانب کسی که آهسته آهسته همه چیزش در این مسیر دگرگون شد، از ظاهر تا باطن اما رشته‌اش به این آستان متصل است هنوز.

من در پی ِگمانی عاشقانه راهی شده‌ام.

شاید عمر تمام شود و من بمانم و صدها سلام بی‌پاسخ. قبل‌تر هم نوشته‌ام خدمتتان که آن توضیح متداول که امام سلام گفته است و ما پاسخگو هستیم اما ما صدای او را نمی‌شنویم برایم قانع کننده نیست؟ پاسخ آنی است که مستمع بشنود. اما چه خواهد شد عاقبت اینهمه سلام بی‌پاسخ؟ خلقی بر جنون من خواهند خندید و یا سند رسوایی خود را برجای گذشته‌ام که همه شهر بدانند، فلانی هرچه تمنا کرد، خریدار نداشت یا چه بسا، طعنه بزنند به رغم ادعاهای ریز و درشت عقلی و حِکمی، عامیانه در پی وهم خویش عمر باخت!

جناب مربی

من به همه این‌ها اندیشیده‌ام اما، آنچه در دلم جوشید، نادیده گرفتنی نبود. به تمثیل و پوشیده بخواهم بگویم، من در پی سایه‌ای آمده‌ام که شاید حاصل وهم من باشد اما اگر حقیقت باشد، درمان تمام بی‌قراری‌های من است. مگر نه اینکه عمری را صرف می‌کنند تا به تماشای بزرگترین تصویر از آسمان برسند؟ یا روزها و شب‌ها در بیابان کاوش می‌کنند که شاید تکه سنگی از هزاران سال قبل، خبر از رازی مگو دهد؟ چه جای سرزنش اگر من نیز عمری چشم داشته باشم که شاید خبری از سر صدق نشانی خانه شما را داده باشد!؟ مگر فردوسی هزاران بیت برای خیال خود ننوشته است!؟ مگر اینهمه نویسنده سالها برای وهم خود کلمه برهم نچیده‌اند. فرض که این نیز بازی وهم من باشد ...

آقاجان

من جنونم را دوست دارم

من این مرحمتی که از شما دارم، یعنی همین راهی شدن بی‌برهان و همین دل سپاردن خارج از تمام ادله عقلی را دوست دارم. این عاشق‌پیشگی که چنان در من موج می‌زند که تاب وفاداری به هیچ توقفگاه را ندارم را دوست دارم. من شمردن جمعه‌ها را دوست دارم. من این ردپای ِدیوانه‌وار ِباقی مانده از خود را دوست دارم. من تو را دوست دارم

لینک مستقیم مطلب | نوشته شده در  جمعه بیست و یکم مرداد ۱۴۰۱ساعت 23:40 |