| جمعه نویسی |

شرح جمعه به جمعه از یک سفر

 

مولای من سلام

جبر، کوه است و آدمی کوه نورد. ما دست در سنگهای روزگار می‌اندازیم و پا بر پاره‌سنگهای تقدیر می‌گذاریم و بالا می‌رویم. جبر و اراده از یک سنخ هستند اما در دو سو و تعالی حاصل جفت شدگی این دو باهم هستند.

آقای من

از هزار خطا، کمتر شرم دارم تا از یکبار تکرار خطا! عمر آنقدر کوتاه است که نباید در تکرار خطا هدر داد. راه درست که جای خود، لااقل تا خطای تازه هست، چرا خطای ِسابق؟

جناب ِجان

عجیب دلتنگ ِسحرگاه ِگوهرشادم ... و این تمنای نیمه ذی‌القعده مقارن با جمعه چهارصد و چهل و هشتم و روزچهارم از ماه چهارم سال صفر است. دیشب، کمی قبل از طلوع، به قدر درنگ کوتاهی از پشت دیوارهای امام زاده صالح، مشق ِزیارت کردم. همه اینهایی که مردمان میگویند زیارت، مشق زیارت است. زیارت در و دیوار و مناره و گنبد که زیارت نیست

 

لینک مستقیم مطلب | نوشته شده در  جمعه چهارم تیر ۱۴۰۰ساعت 0:47 |