| جمعه نویسی |

شرح جمعه به جمعه از یک سفر

مولای من سلام ...

دوستی آمد در خانه، کتابی بدهد از سیره اهل تقوا و کرامت. به رسم احتیاط این روزها، ماسک زدم و دورتر ایستادم و جویای احوالش شدم. خنده‌ای حواله کرد و گفت هنوز مشغول این بازی‌ها هستید!؟ خدا اگر نخواهد ویروس اثر نمی‌کند؛ حالا شما که هیچ، من خادم حرم و روحانی دیدم که به این مسخره بازی‌ها مشغولند.

سکوت کردم و گفت و گفت و گفت ... بعد اشاره به کتاب کرد و گفت احوال این بزرگان را بخوان تا ببینی چه ایمانی داشتند و چه دلی به خدا سپردند. و من همچنان شنوا و سرانجام فقط پرسیدم؛ اگر زمان جداعلی، جناب علی بودی هم خرده می‌گرفتی که طبیب چه نیاز است؟ آن هم طبیب یهودی بر بالین پیشوای مسلمان؟

بازهم پاسخی داد اما یادم نیست چه گفت از بس که سینه‌ام سنگین بود از خطاب و عتابش. تنها سخن قبل از خداحافظی این بود که گفتم شاید از ضعف ایمان هم نباشد اگرچه در ضعف ایمان بی‌چاره‌ای چون تردید نیست. اما برخی هم از سر ادب در برابر تکوین عالم، اطاعت می‌کنند. چه بسا اگر بخواهند ویروسی اثر نکند، بتوانند. اگر بخواهند بیماری عافیت یابند، بتوانند. اگر بخواهند رفته‌ای را باز گردانند، بتوانند. اگر بخواهند زبان درازی را کوتاه کنند، بتوانند. اما ادب حکم می‌کند که در برابر قانون طبیعت تبعیت کنند، چون طبیعت را انشاء رب می‌دانند

جناب ِجان

این بنده از آن کس که مرید و دوستدار شماست گلایه ندارم، کلامی اگر گفته که مرا خوش نیامده، فدای سرش و چه بسا حق گفته و من از سر کال بودن گلایه‌مند شده‌ام. اما همه این مقدمات از آن باب بود که دعوتی داشت برای تشرف خدمت استاد و ولی که دست بر دامنش دارد. قربان بروم، گدا را دست به دست نکن.

سیصد و نود و شش جمعه است که برای کلمات مزاحمت ایجاد کرده‌ام که دوست داشتن شما را یادگار مانند. نه شایسته مقامم و نه تمنایی دارم. این وحشی اگر بنا بود اهلی کسی جز شما شود، تابحال شده بود. دست به دامنی شما، مستمرترین مشقی است که در عمرم نوشته‌ام. خودتان دست بگیرید که اگر جلد بام دیگری شدن برمی‌آمد، تا کنون مرید شده  بودیم. بگذارید این لکه سیاه بردامنتان بماند که شما همه ایمان من هستید. دوست داشتن شما، تنها دوست داشتنی است که زیردندان برهان نبرده ام از بس که اصالتش را در جان خود پرحرارت می بینم

حضرت پدر

ششم تیرماه به سرآمد و روزهای خانه مانی و قرنطینه سرنیامد. لطف شما را قربان، قربان که در دیگ را بسته نگاهداشتید. حتما پختگی حاصل شود، درها باز خواهد شد. سالار شمایید و سلام بر سالار ...

لینک مستقیم مطلب | نوشته شده در  جمعه ششم تیر ۱۳۹۹ساعت 23:35 |