دویست و هفتادمین جمعه رسید و نخستین وعده از کاروان ِسالِ نود و هفت. خدا داند و ولی معصومش که امسال چه بر ما مقدر شده است. یادم هست جایی در نقد کسانی که مادون جنابتان را مقام عظمی خطاب میکردند، نوشته ام که عظمی صفت تفضیل است و «ترین» بودن یک مصداق دارد و آن نیز انسان کامل.
مولای ِمن
حال میخواهم همان عرض را توسعه دهم و بگویم تمام صفتهای تفضیل و نیکو، یک مصداق دارد و آن انسان کامل است. بر همین سبیل وقتی میگوییم «احسن الحال» یعنی شما و حال شما. آنگاه که بر سفره هفت سین دعای تحویل سال میخوانیم که مقلب القلوب و الابصار، قلب و چشم ما را به احسن، متحول سازد یعنی شما را طلب کردهایم. چه بدانیم و چه ندانیم ...
حضرت ِجان
در منظر همگان خدمتتان نوشتن، رنجش آن است که وقتی غبار بر قلم مینشیند و سینه مکدر معاش میشود، همه شهر خبردار میشوند که این قلم، آن قلمی نیست که بوده و یا باید باشد. حتی اگر راه کمال آنگونه طی شود که به درخشندگی ماه در ظلمات صفحات روزگار باشم بازهم انعکاس آفتاب شماست والا ماه سنگ و خاکی بیش نیست. زنگار گرفتهام آقاجان، کم کم اردیبهشت میرسد و بساط زیارت بهشت ِخراسان برپا میشود. رفتهرفته خرداد میآید و تنور رمضان گرم خواهد شد. امید داریم که در این بزنگاهها آگاهمان فرمایید