مولای من سلام ...
امروز بیست و هفتم مردادماه یکهزار و سیصد و نود و شش است و رسیده ام به دویست چهل و هفتمین جمعه نویسی. این هفته با خودم فکر میکردم که ای کاش از روز نخست بجای تایپ کردن این سطرها، آن را بر روی کاغذ مینوشتم. احساس میکنم تایپ آن حظ باطنی که نوشتن دارد را ندارد. فنآوری به شکل عجیب و غریبی، همه حقایق زندگی را به دیتا تبدیل کرده و ما بجای همه چیز، تنها مجموعه ای کُد و جسد همراه داریم.
آقاجان
تحولات ناشی از فنآوری به حدی است که به نظرم می آید مُرشدی که با ماهواره، موبایل، اینترنت، تلگرام، اینستاگرام و سایر وجوه زندگی مدرن مانند آپارتمان نشینی، ترافیک، کار بی وقفه، اجاره نشینی و... مواجه نیست نمیتواند راهنمای کاملی برای مریدان باشد چون دقیقا از همان چیزی بی خبر است که مانع سلوک و تعالی است. والا در حرفهای کلی و طرح مسلمات که چه بسا نیاز به استاد و مرشد نیست.
حضرتِ جان
جز شما، مرشد جامعی نداریم که به اتکا آن بتوان همه این راه را پیمود و لااقل من کسی را نیافتهام که بگویم آنچنان مشرف بر تمام جوانب است که می توان همه چیز را به او اقتدا کرد. ما را بدان معنا نظر کنید که به شما مضطریم و جز شما، پناهی نیست.
امروز در این معنا فکر میکردم که غیبت را نمی شود نعوذبالله به مثابه غفلت پروردگار دانشت. خداوند از سرعجز امام خویش را به غیبت نخوانده، بلکه غیبت مقام است و از جنس دعوت. غیبت اصالت ندارد بلکه آنچه اصالت دارد فراخوان خداوند برای حضور در مقامی بالاتر از انسان های ادوار گذشته است.