| جمعه نویسی |

شرح جمعه به جمعه از یک سفر

حضرت جان ؛ سلام ...

عجب هفته ای بود دویست و هفدهمین گام از مراقبه جمعه نویسی ... بلا روی بلا می نشیند. حادثه همواره هست، همه جای دنیا نیز هست و قطعا شما ورای ما، محصور مرز و جغرافیا و نژاد و زبان نیستید. مردمان ِ هرکجای دنیا در هر رنگ و آئین و جنس و سال که باشند، امامشان شمایید. شما را به انواع القاب و اسامی، دانسته و یا ندانسته صدا می کنند و تمام اجابتها به وساطت شماست اما ... ما وطن داریم، شهر داریم، حد داریم و وقتی رنج به خانه‌مان نزدیکتر می شود، فهم‌مان نیز بیشتر است.

اینکه یکباره ساختمان در آتش سوخته‌ای بر سر آتشنشانان آوار می شود اتفاق تلخی است. اما تلخ تر، بی رحمی ما مردم به یکدیگر است. اگر روزی برسد که حاکمان مجیز مردمان را بگویند تا مردمان نیز مجیز ایشان را بگویند، روز به روز بر جهل هم خواهیم افزود. هرکجا به کام والیان باشد، می گویند مردمان خوب ِ فهیم ِ با بصیریت و هرکجا به کام نباشد، به چشم نمی آید ... لذا هیچ کس متولی این نیست که تذکر دهد ملت، چرا انقدر نامردید !

آقای من ...

چه توقع؟ وقتی چند لحظه ترافیک کافی است تا مردم برای پیش افتادن از هم، رحم و مروت را از یاد ببرند؟ به مرگ ماشین دیگری رضایت میدهند اما به دقیقه ای دیرتر رسیدن خودشان نه ... یک روز اگر بگویند نان کم است، نصف نمی‌برند که نیمی به دیگری برسد بلکه ده تا ده تا می برند تا مبادا ده هفته بعد بی نان بمانند. حذر دارد از اینکه چهار قدم راه برود، خیابانی را می بندد که ماشین را دقیقا مقابل مغازه‌ای که خرید دارد پارک کرده باشد. صدای آمبولانس که بلند می شود رقابتی درست می شود که خودشان را زودتر برسانند پشت ماشین امداد که در راه نجات او بتازند.

آقاجان

من میدانم ملات کردن ملت از اخلاق ِ ولایی و شمایی دور است اما ما شایسته ملالتیم !

اگر فریاد کمکی برخیزد، دستی برای کمک دراز نمی شود اما صدها دست مشغول عکاسی و فیلم برداری از سوختن و شکستن و باختن و ویران شدن یک انسان می شوند. یعنی انسان به حد یک «سوژه خبری» تنزل یافته و این بحران شرافت است. دور نیست که شعارمان این بشود که شما بیا تا ما قیام را تماشا کنیم ...

از این احوال که ما داریم نه قیام در خودمان نه اصلاح امورمان نه تغییر در روزگارمان بر نمی آید ... شما قیام کنید، ما نهایت اینکه هشتگ تغییر را ترند جهانی کنیم اما دریغ از تغییر ... ما مدعی هستیم که سَلَفی نیستیم و نیستیم اما سِلفی هستیم ... خودخواه هستیم ... خودنساخته و خودخواه هستیم!  فردا اگر در این دارالاسلام زلزله ای شود، بحران فروشکستن خط آب و برق و گاز نیست ... بحران بلایی است که مردم بر سر هم خواهند آورد.

ما محتاج مربی ِ اخلاق ِ توانمندی هستیم که برای اخلاق، تضمین در قدرت نخواهد. بلکه اخلاق را در سفره آزادی ما بچیند تا بی آموزیم آنگاه که زوری نیست و بر اساس وجدان درونی خویش با اخلاق باشیم ... پوستین تزویر ما را درک حقیقت خویش نیز بی بهره کرده است. ما در ترویج تزویر، برنامه بلند مدت داشته ایم ...

لینک مستقیم مطلب | نوشته شده در  جمعه یکم بهمن ۱۳۹۵ساعت 23:52 |