آقا جان ... سلام
امروز که دویست و دوازدهمین جمعه از سلسله مراقبه ، مقارن است با بیست و ششم اذرماه یکهزار و سیصد و نود و پنج و در آستانه میلاد جناب رسول الله و آقای صدق، امام صادق علیه السلام و از قضا بنده هم کسالتی دارم که نوشتن و حتی نگاه کردن به صفحه روشن مونیتور دستگاه برایم سخت است و به همین بهانه متنبه شدم که چه بسا عمر به پیری رسد و آن زمان که گفتنی ها بسیار است، کسالت و خمودی پیری چیره باشد و جان ِ گفتن و نوشتن باقی نماند ...
به راستی اقل محرمات و وجه عام نبایدها همانی است که در رساله ها آمده است اما وجه خاص آن و محرمات اخص آنهایی است که هر انسانی را از قابلیت ها و استعدادهای خویش باز می دارد. چه بسا عمر بگذرد و سرخوش که به محرمات عام «نه» گفته ایم اما لبریز از محرمات خاص، عمر خویش را به بطالت گذرانده ایم. چه بسا اون بندگی و لطافت احدی در مرتبه خود ، کف بطالت باشد برای احد دیگری در مرتبه خویش ...
حضرت ِ خوب
میلاد جناب ِ رسول بر شما مبارک ...
به هرحال از شئون نفس و رقاصی های شیطان آن است که ، هوس خود را در «نقادی» سیرآب می کند. نقد به آن سبب که «نه به دیگران» تلقی می شود، در کنه خودش «آری به نفس» را مقدر دارد. یعنی کسی که منتقد غیر است، موید خود نیز هست. آنچنانی که می گوید «شما نه» منظور ضمنیاش این است که «من ، بله» و به همین سبب خوشایند نفس است. حالا اگر نفس مودب و مهذب نباشد از همین دریچه منظری به وعده های شیطان باز میکند و برای خودش می تازد.
آنگونه که بنده نیز در نقد دین ورزی عامیانه پیش تاخته ام و کار آنجا رسید که به شرمندگی ختم شد گویی در روز آغاز امامت شما انکار نعمت کردهایم. صد البته موضع نقد به این معنا که تاج گذاری و تخت نشینی را به شما نسبت دهند و جشن و هلهله ای به این نشانی برپا کنند صحیح بود اما اصل شادمانی را نمی بایست به نقد گرفت. همانطور که بعثت جناب رسول را نباید ساده انگاشت.
عرض من این بود که شادمانی ابتداء امامت جنابعالی از جنس شادمانی شب قدر و نزول قرآن است که اگر چه شکرگزار و مبتهج از این نزول الهی هستیم اما ظهور آن دست زدن و هورا کشیدن نیست بلکه شادمانی آن خلوت است و توجه و مراقبه و تضرع و استغاثه برای بهره مندی اما شاید در تبیین و لفظ نتوانستم حق ِ معنا را ادا کنم.
به هرترتیب آغاز ولایت ِ آن آقایی که خاتم ولایت است و پس از ایشان احدی پا به رسته ولایت مطلقه نخواهد گذاشت؛ هم مبارک است و هم نعمت. و الحمدلله که خداوند ما را در عصر شما به نشئه طبیعت فراخوانده است. بی تردید شما از احوال شیعیان خود غفلت نخواهید داشت آنچنان که هیچ تغافلی به معصوم قابل انتساب نیست و همین هدایت ها و تصحیح ها که در زندگی روزمره همه ما رخ می دهد از اشارات شماست. اینکه یکباره مطلبی، رخدادی، کتابی، کلامی و خبری در خواب یا بیداری ما را از خطایی می رهاند یعنی تحت توجه شما قدم بر میداریم
الحمدلله علی ما انعم ... دوستت دارم مولا ...