| جمعه نویسی |

شرح جمعه به جمعه از یک سفر

مولای من سلام

آن کس که منتظر شماست، منتظر عدالت است. آن کس که منتظر عدالت است، ظلم را می‌شناسد و برای آگاهی جهت خواهد کرد. آن کس که ظلم را بر بشناسد، آن را برنخواهد تافت. آنکس که ظلم را بر تافته، آنکس که ظلم را نشناخته، مبتلا به ظلمت درون است. آن کس که مبتلا به ظلمت درون است، به میزان تاریکی خویش، منتظر شما نیست.

آقاجانم

هرکجا که سخن از کرامت و اهل کرامت می‌شود، فهرستی از خاطرات را بر می‌شمارند که فلان بزرگواری در تکوین عالم تصرفی داشته و صد البته اولیای شما تصرف بدون اذن ندارند اما سوال آن است که کدام مقام عالی تر است؟ آنکه در تکوین عالم تصرف دارد، یا آنکه هستی را همان سان که هست می‌پذیرد و صبر می‌کند؟ این کمترین، ناقابلم برای اشکال کردن در سیره بزرگان و خود محتاج صاحب نفسی که تصرفی کند تا شانه‌مان را سبک سازد و صد البته که میدانم اولیای شما اذن دارند تا نقل و نباتی میان ما عوام پخش کنند شاید دلمان گرم شود. اما به راستی پرسش بود که کدام افضل است؟

جناب ِمربی

گاهی در کنج دلم، می‌خندم بر زحمت کسانی که سالها بعد به مرور نوشته‌ها خواهند پرداخت. گویی می‌بینم که نزاعی برپاست، گروهی می‌گویند من چنان بوده‌ام، گروهی می‌گویند من چنین بوده‌ام، هرکس تکه‌ای از مرا بر می‌دارد و می‌گوید، یافتم ... این فلانی است! حال آنکه نه این و نه آن، بلکه همین و همان با تمام تضادها منم.

اگر در باب ذره‌ای چنین مناقشه‌ای محتمل است، در برابر حضرات که غوغا مفصل تر است. گویی ما شما را به قدر فهم راویان شناخته‌ایم اگر به منقول اکتفا کنیم. پرسشگر، به قدر فهم خود پرسیده. پاسخ به قدر فهم سائل صادر شده. کاسه تنگ بوده و دیگ کوچک. اگر کسی نخواهد به فهم آنان اکتفا کند چه راهی دارد جز آن که در صراط عقل، مستقیم در پیشگاه‌تان زانو بزند

جمعه سیصد و نود و چهارم مقارن با بیست و سوم خرداد نود و نه به تمنای تشرف به شناخت حضوری، به سرانجام رسید. این خواستن نه به قدر طاقت و لیاقت، بلکه به قدر سخاوت شما است.

لینک مستقیم مطلب | نوشته شده در  جمعه بیست و سوم خرداد ۱۳۹۹ساعت 0:5 |