مولای من سلام ...
مانند پلشتی که با لباس گل آلود و لجن مال شده در بزم مجلل اشراف حاضر شده است، از میان دنیای پر تکثر خود محض محفل وحدت جنابتان جمعه نویسی دویست و شصت و یکم را تقدیم میدارم. به نقل از شمس تبریزی در کتاب مقالات شنیدم که گفته است، قرآن کتاب ِمحمد صل الله علیه و آله است و ما کتاب خودمان را باید اقامه کنیم. میدانم که راه یافته به حق، نه تردید در خاتمیت دارد و نه داعیه کتاب و آئین جدید؛ بلکه تلنگر آن است که باید «خود» را «بشویم» نه آنکه شدن رسول را به لفظ اقتدا کنیم.
جناب جان
تا جان باقی است در همه کاستی ها و آلودگی ها و ناراستی هایم، باز بر در خانه تان دق الباب خواهم کرد. بگذار بگویند فلانی کسی بود که تا آخرین لحظه نرسید اما باز نگشت و میان خودش و شما نیز واسطه ای نخواست. من راه آنچنان نمی روم که رهروان رفته اند ... «خود» را «شدنی» بفرمایید