| جمعه نویسی |

شرح جمعه به جمعه از یک سفر

مولای من سلام ...

رسوای درگاه ِعالی‌تان، نه از باب قابلیت و یا استطاعت، بلکه از باب ادب و رعایت عهد این جمعه نیز مینویسد. اکنون که بیستم تیرماه نود و شش هست و دویست و چهل و ششمین جمعه سپری می شود، اکنون که هفته ای سراسر اضطرار و دلنگرانی از احوال پسرک را پشت سر گذاشته ام، به این فهم رسیده ام که خدای هر مرحله از سلوک باید در خورد همان مرحله باشد.

پر واضح است که خداوند ورای احاطه فهم همه مخلوقات است یعنی اگر همه مخلوقات کنار هم آیند و هرآنچه بضاعت دارند برهم نهند بازهم او نمی شود و او اگرچه شامل برهمه است اما بیش از آن نیز هست. اما ادراک خدا، و سهم ما از خدا متناسب است با سعه وجودی خودمان. به همین سبب است که به اعتبار ادراک آدمیان، ما با خدایان متعددی روبرو هستیم.

گویی خداوند مانند چشمه‌ای لایتناهی است که هر مسافری به قدر مسیری که می پیماید و ظرفی که همراه دارد توشه برمیگیرد. رهگذری آنی، به جرعه ای می نوشد و می رود، بلندپیمایی کاربلد، مشک مشک می برد. اینگونه است که ما باید خدایمان را به قدر راهمان برداریم. با خدای ابوذر نمی شود به راه سلمان رفت. با خدای سلمان نمی شود جداعلی، علی علیه السلام شد.

سهم مرا از خداوندگار هستی، بیش از پیش بخواهید که این گردنه های صعب و راه باریک و تاریک را نمی شود به شمع لرزان پیمود و اگر نه خورشید لیک لااقل مهتابی لازم است.

لینک مستقیم مطلب | نوشته شده در  جمعه بیستم مرداد ۱۳۹۶ساعت 2:1 |