| جمعه نویسی |

شرح جمعه به جمعه از یک سفر

۶۸۱

مولای من سلام ...

اولین جمعه رجب است و اولین جمعه از سال بیست و پنج میلادی که هفته ششصد و هشتاد و یکم به سر آمد. وقت، کمتر و کمتر می‌شود و مجالِ تربیت، محدودتر و محدودتر. عجب کار دشواری است «مراقبه» کردن؛ آنگاه که نمی‌دانیم این مراقبه به تربیت می‌انجامد یا به صیقل شدنِ عُجْب!

آقای من

در حیرانی، تفال به قرآن زدم که پاسخ این سوال چیست؟ از کجا بدانیم این پرهیز و مراقبت که به آن مشغولیم به آن مقصد ختم می‌شود که باید! آمد: إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی سَیَهْدِینِ. از جمله مشق‌های عجیبِ هفته اخیر، خویشتنداری در «پاسخ» بود. آموختم که پاسخ نباید گفت، الّا به اضطرار.

پاسخ، آنجا که برای تفاخر است

پاسخ، آنجا که برای غلبه بر دیگری است

پاسخ، آنجا که برای تحقیر دیگری است

پاسخ، آنجا که برای غره‌شدن به خویشتن است

پاسخ، آنجا که مانع از شنیدن جواب دیگران است

پاسخ، آنجا که ما را برای میل به دانستن، اشباع‌شده می‌نماید

اسباب ویرانی و ضلالت است و فقط یکجا می‌توان پاسخ گفت. آنجا که اضطراری باشد که کسی جز من از عهده آن بر نیاید.

آموختم که از آنان که خباثتشان را در حق دیگران دیده‌ام باید گریزان باشم آنچنان که از خرگوش از روباه می‌گریزد. نباید منتظر ماند به روزی که گزندشان به ما برسد ... خود را به خدای شما می‌سپارم.

لینک مستقیم مطلب | نوشته شده در  جمعه چهاردهم دی ۱۴۰۳ساعت 23:21 |