مولای من سلام ...
گاهی تصور میکنم کسی چون من که سودای رسیدن به آگاهی را از صفحات کتاب تمنا میکنند مانند کسی است که به نیت غسل، با قاشق و قطره قطره بر پیکر خود آب میریزد. امشب که جمعه ششصد و پنجاه و دوم است و مقارن با اولین شب قدر از سال هزار و چهارصد و سه؛ خواستم عرض کنم که دستم به دامانت، آیا این وادی گشایشی برای غسل ارتماسی ندارد؟ بیا و کشتی ما بر شط شراب انداز ...
لینک مستقیم مطلب | نوشته شده در جمعه دهم فروردین ۱۴۰۳ساعت 23:39
|