مولای من سلام ...
عجب هفته غریبی بود هفته پانصد و سی و دوم. در زندگی آینده من، حضورها، حادثهها و پردهافتادنهای هفته پانصد و سی و دوم موثر خواهد بود. زیر سایه شریفتان این هفته نیز منتهی شد به بیست و پنجم شهریور سال یک
آقاجان
صبر بر شما ببارد. این طایفه خود را وصی و منتسب به هرکه معرفی کرده باشند، برای آنکس اسباب مصیبت و رنج است. صبر بر شما ببارد که بهای ِبیداری جمعی ما، از نام و اعتبار شما پرداخته میشود. این جنایتها که این روزها در سرزمین ما آشکار میشود، باطن ِکسانی است که تفرعن خود را بجای ایمان، لجاجت خود را بجای یقین و انانیت خود را بجای زعامت پنداشتهاند و این بهای گزاف، بهای بلوغ عمومی است که کاش به این گرانی به دست نمیآمد
حضرت امان
به شما پناه میبرم از آن خوف و خباثتی که مرا در شناخت ظلم و برائت از آن، دچار کندی و لغزش کند