مولای من سلام
بالاخره آدم باید چیزی را چنان دوست داشته باشد که دیگران شیداییاش را تماشا کنند و بگویند خب حق داشت، از بس مدهوش ِخواستن بود که چنین دیوانگیهایی از او بعید نیست. این خط خطی جمعه به جمعه هم بهانهای است که من به دست تاریخ میدهم تا بر عقل ملولانهام بخندند. اما کتمان نمیکنم که مخاطبی که نامه را بی پاسخ بگذارد، ذوق نوشتن و گفتن را در متکلم ذبح خواهد کرد. حالا اگر خیلی عزیز باشد شاید این ذبح امید بعد از بیش از یک دهه رخ بدهد.
به نظرتان من در این عالم اگر به کدام عالی مقام چهارصد و هشتاد و هشت هفته نامه مینوشتم بیپاسخم باقی میگذاشت؟ این هفته منتهی به بیست و یکم آبان سال صفر سوالی جز این ندارم و امیدم را به جنابتان میسپارم
لینک مستقیم مطلب | نوشته شده در جمعه بیست و یکم آبان ۱۴۰۰ساعت 23:30
|