| جمعه نویسی |

شرح جمعه به جمعه از یک سفر

مولای من سلام ...

کافی است آدمی در تعریف «کار» و «بطالت» دچار اشتباه شده باشد. آن وقت یک عمر را صرف بطالت می‌کند و می‌پندارد آنچه به آن مشغول است، کاری است که فضیلت خوانده شده. در مقابل از «کار» راستین خود پرهیز می‌نماید چون به پندارش آن «بطالت» است. آن وقت است که هر روز چیزهای بیشتری را از دست می‌دهد به وهم اینکه چیزهای بیشتری را کسب کرده. هر روز ضرر می‌کند و شاد برمی‌گردد به این توهم که سود کرده. چیزهایی را می‌بازد که گوهر اساسی زندگی بوده و چیزهایی را توشه می‌کند که فضولات است. همه این خسران از کجا آغاز شده؟ از تعریف اشتباه کار و بطالت

حضرت امان

می‌ترسم از درک ناصحیح واژگان و از گمراهی در حدفاصل مفهوم تا مصداق. نهم مهرماه سال صفر سرآمد. آنکس که بخواهد برنده تمام میادین باشد، بازنده تمام میادین خواهد شد. برنده آن کسی است که از میان تمام مسیرها، آن که راه خود است را یافته و مسیرهای دیگر را نخواسته. برای خواستن، باید نخواست. باید قاطعانه انبوهی از چیزها را نخواست تا بشود قاطعانه فقط یک چیز را خواست.

جمعه چهارصد و شصت و دوم به سرآمد و در این هفته، حبیبی از دوستان شما پای از ورطه دنیا بیرون کشید و صبر برایتان آرزو دارم. جایتان خالی است و جای ما نزد شما نیز خالی است

لینک مستقیم مطلب | نوشته شده در  جمعه نهم مهر ۱۴۰۰ساعت 23:40 |