مولای من سلام
رزق، به وسعت امید است. هرکس به قدر امید خود از مواهب روزگار بهره مند است و امید نه به منزله آرزوی آمیخته به یاس و تردید بلکه در مقام طلب ِبرخاسته از یقین، لاجرم موثر خواهد افتاد. هستی شنواست و به زبان عمل، پاسخ ما را خواهد داد. هر جمله و هر گزارهای که از زبان ما به گوش آفرینش گفته شود، پاسخی متناسب و درخور خواهد داشت اما زبان ِهستی، تکوین است و پاسخ او نه گفتار بلکه پدیدار خواهد شد.
آقای ِ من
به گمانم اگر کسی از هستی طلب ِنبوت هم داشته باشد، دست رد به سینهاش نخواهد خورد. اگرچه به حکم خاتمیت دین جدیدی برقرار نخواهد شد اما اینکه شخص در تجربیات معنوی خودش، چشیدنیهایی از جنس انبیا داشته باشد ناممکن نیست. آنچه عمدتا اسباب ناکامی است دو فقره است، نخست آنکه طلب با تمامیت اتفاق نمیافتد و دوم آنکه طاقت مسیر نیست. لذتهایی از جنس آنچه انبیا چشیدهاند مستلزم گذر از رنجهایی از جنس آنهایی است که انبیا دیدهاند و این مسیری است که عمدتا از طاقت خارج است و طاقت نیز خودش رزق است.
حضرت ِ امان
گاهی میپندارم اینکه فرموده الله معیت دارد با صابرین اینگونه نیست که اگر صبور باشید، خداوند با شماست چون ما در کاسه تهی خودمان، صبر نداریم. چه بسا قصه وارونه است و اگر با الله باشید، با صبر نیز معیت و همراهی پیدا خواهید کرد. به عبارت دیگر، صبر را از جایی جز او نمیتوان دریافت. صبر، پذیرفتن انشاء ربانی است و ثمره باخدا بودن. صبر است که کاسه علم میشود. صبر است که نردبام تعالی میشود. صبر است که بذرها را میرویاند و ابرها را باورور میکند و برخاک خشکیده میبارد. صبر است که مادر را موفق به آبستن ماندن میکند. صبر، ثمره معیت با الله است.
یاصاحب
جمعه چهاردهم تیرماه نود و هشت مقارن با سیصد و چهل و پنجمین موقف از مسیر بلند ِتا شماست. روزهای آغازین ذیقعده است و ایام اربعین کلیمی. بی خبرم از پس پرده ایام و تصویرمان از تقویم همین اعداد مندرج در صفحات مرده است و خدا داند چه حقایقی در اندرون این اعداد و ایام نهفته است. دلم میخواهد شادکام و با لبخند زندگی کنم. دلم میخواهد حتی مرگ را با لبخند در آغوش بگیرم. دلم میخواهد جای آنکه خود را مقهور زندگی بدانم، آزادانه و فعالانه از زیستن حظ ببرم. ما را به آن شادکامی که افول نپذیرد، هدایت فرمایید