مولای من سلام
هرسال چشمانم به هفتم اردیبهشت است تا ببینم این آغاز چقدر ماندگار خواهند ماند. ما میان دو تاریخ زندگی میکنیم و نخستین را در شناسنامه مان نوشتهاند و میخوانیم و دیگری را زمانی خواهیم فهمید که فرصت خواندن گذشته است. تاریخی که هرسال آن را بالای نامهها و یادداشتها مینویسم اما نمیدانیم تاریخ ماست.
آقاجانم
جمعه دویست و هشتاد و سوم مقارن با هفتم اردیبهشت است و سی و هفتمین سال دنیانشینی ما نیز گذشت. همواره وهم داشتم که چهل سالگی باید سال بعثت باشد و حالا میبینم که من تا خرخره در ابوجهلی خویش غرقم ما را چه به برگزیدگی. اما امید باقی است
حضرت پناه
حال ِخوب ... همه عصاره مکارم اخلاق و حکمت و فلسفه و عرفان باید بشود حال خوب. حال ِخوب اگر نباشد هیچ چیز در کاسه انسان نیست. چه بسا آنکه همه رفاه و عافیت دنیا را دارد اما حالش خوب نیست و چه بسا آنکه در سختی و فقر و ضعف روزگار میگذراند اما حالش خوب است. تمام نقشهای زندگی در بستر حال خوب ارزنده میشود. استاد، عالم، هنرمند، مادر، پدر، مدیر، همسایه، همسر و هرچه نقش است اگر در حال خوب ضرب نشود، اثر خیر ندارد. ما را تعلیم فرمایید تا بدانیم آداب ِتحصیل ِحال خوب را.