| جمعه نویسی |

شرح جمعه به جمعه از یک سفر

حضرت مهر

سلام علیکم

زندگی آنگاه ملالت بار، بلکه فلاکت بار خواهد شد که صبح تا شب ما به شرح خدمات ثابتی طی شود. گویی کار به آنجا رسیده است که ما همه پیمانکار‌های کارفرمای نامعلومی هستیم که صبح تا غروب ما را به کار گمارده. کار شاید فضیلت باشد اما بی تردید کار برای کار فضیلت نیست. کار، به منزله بهاء زنده‌مانی نه تنها فضیلت نیست بلکه اسارت انسان روزگار ماست.

اصلاً تنزل مفهوم کار، به هر فعالیت در ازای مزد، عمر بنی آدم را دارای نرخ کرده. گویی، ما آفرینش خود را می فروشیم، کارگر به ساعتی اندکی، طبیب و مهندس و عالی رتبه، به ساعتی خیلی. آنچه ثابت است یغما رفتن عمر است. در واقع اختلاف میان یغما و یغماتر است.

حضرت جان

گاهی در خود درنگ می کنم «که چه ...» ! شاید سوالی ویران کننده تر از «که چی؟» نمی توان یافت. سوالی که در برابر هرچه قرار بگیرد آن را با پُتک می کوبد و کم است وقایعی که زیر ضربات این سوال خُرد نشود.

صبح تا شب می روم سر کار ...  که چی؟

درس میخوانم برای گرفتن مدرک دانشگاهی ... که چی؟

میخواهم تشکیل خانواده بدهم ... که چی؟

میخواهم صاحب اولاد باشم ... که چی؟

اذان گفت میخواهم نماز بخونم ... که چی؟

هر فعل و ترک فعل آدمی که از گذر تنگ «که چی» به عافیت نگذشته باشد به «آدمیت» ما نخواهد افزود. اینکه عرض میکنم ما متعهد به شرح خدمات بلندی هستیم که نمیدانیم دقیقا چرا باید پیموده شود و اگر نشود چه چیزی از ما خواهد کاست و مهمترا ینکه برای تحقق این شرح خدمات، چه فرصتهایی به یغما رفته است.

مولای من

نمیدانم آن پیرمرد عامی که از همه دنیا به یک خانه روستایی بسنده کرده است و صبح تا شبش را با یک بیل و تیشه در کشتزار خوش است و در وقت ذان با همه وجود کلاه از سر خود برداشته و وضو ساخته و چه بسا با حمد سوره ناصحیح به نماز ایستاده چه کم دارد؟ و ما که عمری را به تعریف مشخصی از زندگی سپری کرده ایم در نهایت چه در دست خواهیم داشت؟

اگر بخواهند بهشت را در یک واژه خلاصه کنند، آن واژه نشاط است. و ما دوزخیان فسرده و بی لبخندی هستیم که می پنداریم مقیم دارالسلام شدیم. معنای زندگی گم شده ... معنای زندگی گم شده ...

حضرت سالار

وقتی چشمان ِ ما حقیقت زندگی را ندیده است، چه جای عجب اگر شما بر ما پوشیده باشید. در عصری که خودمان بر خودمان غایب و پنهانیم، چه عجب اگر شما را نیز نیابیم. در بحران معنا غوطه میخوریم ... بحــــران معنا !

لینک مستقیم مطلب | نوشته شده در  جمعه بیست و چهارم دی ۱۳۹۵ساعت 8:17 |